فیلم مستند «چادر مشکی» با پژوهش و کارگردانی میلاد بهار، مصادف با روز «حجاب و عفاف»، با حضور کارگردان، آقای دورانی تصویربردار فیلم و جمعی از علاقهمندان به آثار مستند در سالن استاد ناصری از مجموعه خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش حوزه رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران به نقل از روابطعمومی خانه هنرمندان ایران، ابتدا فیلم «چادر مشکی» با موضوع بررسی پوشش چادر و واکنش زنان به آن نمایش داده شد، سپس کارگردان فیلم به ارائه توضیحاتی درباره اثرش پرداخت.
در آغاز این جلسه، پدرام اکبری کارشناس برنامه در توضیحات مختصری چنین بیان کرد:«کلمه چادر که از اواخر دوره قاجار در ایران باب شد، واژه پارسیتر آن، پوشش است. طبق پژوهشهای انجامشده و تاریخهای موجود اگر نگوییم ایران تنها اما یکی از معدود و اولین کشورهایی است که بنا بر فرهنگ باستانی خود، پوشش را برای زنان مطابق با شیوههایی که در زمانهای کهن باب بوده است، داشتهاند. مانند بسیاری چیزهای دیگر، پیرایههای فراوان به بحث پوشش اضافه شده است، ولی در اصل حفظ و حراست از حریم عفاف و پاکدامنی است. در گذشته مادربزرگها ما، چارقد سفید به سر میکردند و سنجاقش را زیر گلو میبستند. هموطنان زرتشتی ما که به تعبیری بازماندگان نیاکان ما به حساب میآیند و به طبع آنها زنان عشایر ما در لرستان، کردستان و خطه شمال خراسان و حتی در مناطق آذریزبان، شمال اردبیل و منطقه مغان همه از پوششهایی رنگین و به گونهیی که مو و گردن را میپوشاند، و زیباست و در عین حال مخل و مزاحم کار و فعالیتشان نیست، استفاده میکردند».
در ادامه این جلسه، خانم جهانگیری مسئول روابطعمومی خانه سینمای ایران، گفت: به نظرم وجود چادر در جامعه ما خیلی کمرنگ شده! گاهی اوقات همانطور که خانمها برای ورود به سالنهای موسیقی و کنسرتها، خجالت بکشند وارد این مجامع بشوند، باید متوجه باشند که این هم یک نوع پوشش است و هنگامی که آن را میپذیرد، پس باید آن را در هر مکانی حفظ کند. این درست نیست. در فیلمی که دیدیم، زیاد به چادر مشکی پرداخته نشده بود. آنچه من را به عنوان یک بیننده ترغیب بکند که بیایم چادر را برای خودم انتخاب کنم، در این مستند ندیدم. فیلم مستند باید شما را جذب کند به عنوان یک مخاطب که به سمت موضوع فیلم کشیده بشوید. متاسفانه در این فیلم شاهد چنین چیزی نبودیم. شاید دلیل این امر، آن باشد که یک مستند تلویزیونی است و به دلیل حساسیتهایی که روی موضوع فیلم وجود داشت و برای پخش انتخاب شده، کارگردان نتوانستند بسیاری از مطالب را در آن بیان کنند. بحث اصلی این مستند آن بود که چادر مانع از فعالیت نیست.
همچنین میلاد بهار درباره این مستند بیان کرد: ما در سال 90 و 91 این فیلم را ساختیم اما تصویربرداری فیلم در شش جلسه انجام شد اما این زمان طولانی مربوط به مراحل فنی فیلم بود که بیشتر توسط تهیهکننده انجام شد. البته من باید بگویم ما اصلاً قصدمان این نبود که کسی را ترغیب به پوشیدن چادر بکنیم. این فیلم فقط زندگی چهار خانم چادری بود. قصد داشتیم بگوییم چادر مانع از فعالیتهای اجتماعی زنان نیست.
بهار ادامه داد: این فیلم در پروسه تولید، سه بار مدیر گروهش را تغییر داد و این مدیران گروه به ما گفتند شما حتی نمیتوانید به این موضوع خاکستری نگاه کنید. باید حتماً مثبت به چادر نگاه کرد! منتها همین فیلم مستندی که نگاه مثبت به چادر داشت، تنها سی دقیقه از آن را پخش کردند! حدود بیست دقیقه از فیلم سانسور شد. یادم میآید وقتی فیلم تایتانیک ساخته شد، تلویزیون ایران آن را پخش کرد! بعد یکی از روزنامهها تیتر زد «تصاویری زیبا از پرواز پرندگان در تلویزیون به نمایش درآمد»! چون فیلم را آنقدر سانسور کرده بودند که فقط چند سکانس از پرواز پرندگان باقی مانده بود! در مورد فیلم ما هم این اتفاق افتاد.
بهار در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: این فیلم، محصول شرایط موجود است. این مستند مثل یک شوخی است. اگر بخواهیم به چشم مستند به فیلم بنده نگاه کنیم، باید بپرسم مگر میشود شما درباره چیزی فیلم بسازید و همه ابعاد آن را در در نظر نگیرید؟ برای مثال ما به یک رستوران رفتیم به نام دشت بهشت، که ورود به آن فقط برای خانمهای چادری مجاز است! اگر چادر هم نداشته باشید، آنجا به خانمها چادر میدهند! روز جمعه ساعت دو بعد از ظهر رفتیم برای کار، هیچ کس نبود! ما از رستوران خالی فیلم گرفتیم و بعد هم یک پلان بسته گرفتیم که بعد صدای قاشق و چنگال روی آن بگذاریم و یک از خانمهای عوامل فیلم هم مدام با چادر میآمدند از جلوِ دوربین عبور میکردند که مثلاً خانمهایی در رستوران تردد میکردند! ولی آیا میشود این مسائل را در تلویزیون بیان کرد؟!
وی افزود: اولین مدیری که با ایشان قرارداد داشتیم، خیلی آدم روشنی بود اما متاسفانه در نیمههای کار از پروژه رفتند و ما مانده بودیم و یک قرارداد نیمهتمام. تهیهکننده هم میخواهد پولش را بگیرد. بنابراین ادامه دادیم، ولی یک وقتهایی هم من نبودم و تهیهکننده بود که خودسانسوریها را اعمال میکرد. این برای ما فیلمسازها تجربه میشود. من به تهیهکنندهها احترام میگذارم، اما این تهیهکنندهها هستند که به ما فیلمسازها نیاز دارند، نه ما کارگردانها به تهیهکنندهها!! ساختن مستند برای تلویزیون طوری که حتی کمی جذابیت داشته باشد، سخت است. موضوعهای اجتماعی و نظیر این فیلم را نباید در خلاء تحلیل کرد. باید دید در چه شرایطی، برای کجا، با چه باید و نبایدهایی ساخته شده. یک مستند درباره مد و لباس در ایران را نمیشود با چنین مستندی در برزیل مقایسه کرد.
در پایان این جلسه، به پرسشهای مخاطبان حاضر، پاسخ داده شد.
انتهای پیام /اس