عصر دیروز ، تصویری در فضای مجازی منتشر شد که تنها یک «عکس» نبود ، یک دنیا حرف بود که با یک جمله نیز نمی توان به شرح آن پرداخت ؛ تصویری زیبا و منحصربفرد از عیادت آیت الله هاشمی از حضرت آیت الله خامنه ای که عمق علاقه ، دوستی و البته نگرانی این دوست دیرین به پیشوای انقلاب را به تصویر کشید.
این تصویر، البته به قاعده و اندازه یک عصر ، تداوم داشته و دارد ؛ حکایت نیم قرن مبارزه، همکاری نزدیک و مدام، دوستی ، رفاقت و .... را باید آنچنان واگویه کرد که هست و چنان نوشت که مقتضای حقیقت.
اما متاسفانه دو جریان اقلیت که اتفاقاً هر دو در منتهی الیه سپهر سیاسی ایران ، وجود خود را مدیون این «داستانسرایی دشمن شادکن» هستند ، برآنند چنگ بر صورت این واقعیت تاریخی کشند و بازی ناصواب خود را تداوم بخشند. این چنگها که مدتیست به برنامه ی بارز و مشخص دو جریان تندروی کشور بدل شده، محرک «حساسیست» جامعه است و دستاوردهای اجتماعی سه دهه انقلاب، را در محاق میاندازند. این نوآمدگان، دلبستگیهای انقلابی و ایمانی مردم را آماج میگیرند و بیگمان سرنوشت آن، پشاپیش بر پیشانیاش نوشته است.
با این احوالات، خوب است این جماعت تندخو، اینک با ملاحظه ی این تصویر منحصربفرد ، اندکی بیاندیشد که از چه روی، بر چنین طبل حلبی می کوبد؟ و از چه دم می زند؟ چه خوب است اینان به جای دست یازیدن به حرکات خام و نادرست گذشته و پیشینه این تاریخ را بازخوانی کنند و درس عبرت بیاموزند که:
پنجه بر مردان مزن ای بوالهوس برتر ازسلطان چه میرانی فرس
تا کنون کردی چنین اکنون مکن تیره کردی آب را افزون مکـن
50 سال دوستی و رفاقت ، در ایامی پرفراز و نشیب ، حکایت از علقه ای ماندگار دارد که اینک ، ثانیه ای از آن به «تصویر» کشیده شد، چنین رابطه ی حسنه و متفاوتی، بیدی نیست که با چنین بادهایی ، به لرزه افتد. اینان که جاهلانه و کور و بیهوده، گهگاه درصدد غبار آلود نشان دادن روابط این دو بزرگوار هستند ، نمی دانند با یک رابطه ی ساده مواجه نیستند ، بلکه در پسِ چنین اتصالِ برجسته ای، نیم قرن دوستی و رفاقت و احترامی متقابل و ماندگار وجود دارد.
آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور پیشین کشور شهیدان و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با حکم رهبری معظم انقلاب، برآمده از حوزه علوم دینی، شاگرد امام خمینی (ره) و دوست و یار دیرین رهبری است، پس چگونه میتوان این خطای بزرگ را تصدیق کرد؟ کسانی که با تبلیغات وسیع و توطئههای عمیق و پی در پی در صدد تحقق خواستی چنین خطرساز هستند، دیر یا زود نزد مردم و و پس از آن در پیشگاه خدا و رسول خدا (ص) بایستی بابت آنچه انجام دادند، پاسخگو باشند . یقیناً هیچ عنصر مشکوک و نقشه فاسدی نخواهد توانست هاشمی را از رهبری، و رهبری را از هاشمی ، جدا و بیگانه نشان دهد.
آیت الله هاشمی نیز ، نیک می دانند جایگاه رهبری، ورای جناحهاست و به هیچ جناحی تعلق ندارد و از این رو، همه جناحها و جریانها در قبال آن به یکسان مسئولند.
ایشان طی گفت و گویی که چندی پیش با «انتخاب» داشت، نیز صراحتاً تاکید کرد که «...الان 60 سال است که با هم صمیمی ؛ همکار ؛ همسنگر و همراه هستیم و همیشه هم با رفاقت عمل کرده ایم و الان هم همان گونه است..ایشان رهبر هستند و اگر نظری داشته باشند و دستوری بدهند ؛ ما باید اجرا کنیم. این حالت باقی است و اصلاً مشکلی با ایشان نداریم.. مجمع یکی از مراکز مهم کشور است و ایشان مرا در اینجا گذاشتند. معمولاً در این گونه نهادها رئیس؛ انتخابی است. یعنی جمعی را میگذارند و خودشان انتخاب میکنند. ولی ایشان در همة احکام که بعد از 5 سال میدهند؛ میگویند فلانی رئیس بماند.»
از سوی دیگر، این «تصویر منحصربفرد» می تواند برای همه جریان های سیاسی ایران ، «محور وحدت» باشد ؛ این «تصویر» باید زمینه ساز بروز رفتارهای ناب اسلامی ، بازگشت به اخلاق و آموزههای سیاسی اسلام و اعتدال ، معرفت، عطوفت و مهربانی باشد.
برهمین اساس، جا دارد جریان های مختلف سیاسی کشور، به جای خردهگیریهای انشعاب انداز، از فاصلهها کم کنند و به دوستی و محبت و جدال احسن روی آورند، اصول مشترک را بازشناسی، ستایش و حراست کنند و از پارهای اختلافات سوء ظن برانگیز درگذرند، و کاری نکنند که اختلاف سلیقه، و اختلاف و فروع به ایجاد وهن و پرسش در اصول بینجامد، مردم را مأیوس کند، یا دل آنها را بلرزاند.