مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 169
که تاریخ هجری را به تاریخ به اصطلاح شاهنشاهی تبدیل کنند. این کار از نظر اقتصاد مردم و از نظر سیاسی اثری نداشت، حالا تاریخْ هجری باشد یا شاهنشاهی، ولی چقدر عواطف مردم را مجروح کرد و چه وسیله خوبی به دست رهبر داد برای کوبیدن دستگاه که این دشمنی با اسلام است، دشمنی با پیغمبر است، برابر است با این که هزارها نفر از عزیزان این مردم را بکشند. همین مسئله تغییر تاریخ در مردم عصیان ایجاد کرد، زیرا عاطفه اسلامی مردم را جریحه دار کرد. بنابراین مسئله رهبری، کیفیت و نحوه رهبری [یکی از راههای شناخت ماهیت انقلاب ماست. ] مردم در میان افراد زیادی که صلاحیت داشتند رهبر نهضت واقع شوند یک رهبر خاص را انتخاب کردند آنهم به صورت رهبر بلامنازع، رهبری که زوری نداشت که بخواهد خودش را بر مردم تحمیل کند، خود به خود انتخاب شد، نه این که کسی او را نصب کرد و نه این که خودش خودش را کاندیدا کرد. به علاوه وقتی نگاه کنیم این رهبر چه مسیری را طی کرده، روی چه اهرمهایی بیشتر تکیه کرده و چه منطقی را به کار برده است می بینیم این رهبر جز منطق اسلامی هیچ منطق دیگری را به کار نبرده؛ پس همین خودش نشان می دهد که نهضت ما واقعا یک نهضت اسلامی بود، نهضت عدالتخواهانه بود ولی عدالت را در سایه اسلام می خواست، نهضت آزادی خواهانه بود آزادی را در سایه اسلام می خواست، نهضت استقلال طلبی بود استقلال را در سایه اسلام می خواست، همه چیز را در سایه اسلام می خواست.